این شبها من و فاطمه زهرا و نرگس سادات و بقیه بچه‌ها با پدر_مادرهامون میریم روضه امام حسین. ما بچه ها میریم مهد دارالقرآن پیش خاله خانم ،?? تا باهم بازی کنیم. نقاشی کنیم. کاردستی درست کنیم... شب‌های خوبیه. شما هم تشریف بیاورید. 

اینجا اول خاله خانم نقاشی یکی از صحنه‌های کرببلا رو نشونمون میدن و قصه اون رو تعریف می کنن و ما هم بعضی وقتها براشون چیزایی رو که بلدیم میگیم. 

مثلاً شب اول که خاله نقاشی حرم امام حسین رو نشون دادن، من هم تعریف کردم که تاحالا چندبار رفتم کربلا. من حرم امام حسین رو دیدم. یه بار وقتی نی نی بودم، با عمه خانم و مامان بابا رفتیم. دوبارم اربعین رفتیم. من به خاله گفتم که امام حسین رو دوست دارم. 

بچه‌های دیگه هم تعریف کردن که رفتن کربلا. ما با هم نقاشی حرم امام حسین رو رنگ کردیم.