سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
وصیت شهدا
وصیت شهدا
آمار و اطلاعات

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 1765
تعداد کل یاد داشت ها : 38
آخرین بازدید : 103/9/8    ساعت : 4:38 ص

این شبها کم کم جمعیت بروبچه هایی که میان کنار ما داره بیشتر میشه. دوستایی که تووی مهد دارالقرآن دارم بیشتر از دوستایی که توی پارک پیدا کردم و باهاشون قرار برای بازی می گذاریم. اینجا همگی سعی می کنیم از خاله خانم ، بازی  یاد بگیریم و عین خاله بازی رو انجام بدیم. 

 من داستان‌های صحنه‌های کربلا رو هم دوست دارم. مثل همون داستان‌هایی که خاله خانم امشب از حضرت امام حسین تعریف کرد. 





      

این شبها من و فاطمه زهرا و نرگس سادات و بقیه بچه‌ها با پدر_مادرهامون میریم روضه امام حسین. ما بچه ها میریم مهد دارالقرآن پیش خاله خانم ،?? تا باهم بازی کنیم. نقاشی کنیم. کاردستی درست کنیم... شب‌های خوبیه. شما هم تشریف بیاورید. 

اینجا اول خاله خانم نقاشی یکی از صحنه‌های کرببلا رو نشونمون میدن و قصه اون رو تعریف می کنن و ما هم بعضی وقتها براشون چیزایی رو که بلدیم میگیم. 

مثلاً شب اول که خاله نقاشی حرم امام حسین رو نشون دادن، من هم تعریف کردم که تاحالا چندبار رفتم کربلا. من حرم امام حسین رو دیدم. یه بار وقتی نی نی بودم، با عمه خانم و مامان بابا رفتیم. دوبارم اربعین رفتیم. من به خاله گفتم که امام حسین رو دوست دارم. 

بچه‌های دیگه هم تعریف کردن که رفتن کربلا. ما با هم نقاشی حرم امام حسین رو رنگ کردیم.